ترس!ترس!ترس!
اين نوشته ي مريم جان را دختران، با دقت بخوانند.
ترس!ترس!ترس!
تعداد زيادى از زنان،به ويژه زنان مجرد،تصويرهاى خود شان را در نمايه(پروفايل) فيس بوك شان نمى گذارند. بيشر با عكس هاى طبيعت يا عكس هاى بازيگران سينما،آن هم سينماى ديگر كشورها نمايه شان را پُر مى كنند.از جمله دو سه تن از دوستان خودم.وقتى مى پرسم چرا عكس هاى خود تان را در پروفايل هاى فيس بوك تان نمى مانين؟مى گويند:گمش كو ضرور نيست...
مى دانيد چرا ضرور نيست؟ به خاطرى كه پدران و برادران دوست ندارند روى دختر و خواهر شان را *"افتو" و "ماتو" ببيند. در حالى كه همان برادران
وقتى سفر مى روند يا با دوستان شان تفريح مى كنند؛اجازه دارند شيك ترين عكس هاى شان را در فيس بوك بگذارند.ترس از اين بابت سبب مى شود كه دختران جرئت نكنند تصويرى از خود بگذارند.حتا دخترانى كه دانشگاه مى روند و كار مى كنند ناگزير به پنهان كارى هويت شان استند. روى ديگر ماجرا اين است كه تعدادى -حتا اگر از سوى خانواده مانعى نداشته باشند-
از ترس آزار و اذيت هاى فيس بوكى از خير گذاشتن تصوير خود مى گذرند.چون مى دانند كه ذهنيت آزار دادن زنان در همه جا وجود دارد.حتا اگر آنجا مكانى مجازى باشد؛با اكثريتِ باسواد و دانشگاه رفته! استفاده از نام مستعار و گم شدن در هويت كاذب هم ناشى از همين ترس هاست.ترس از ملامت شدن از سوى خانواده ،ترس اذيت شدن،ترس دست به دست گشتن تصوير و در نهايت ترس از داشتن هويت واقعى و مستقل...
ما اجازه نداريم حتا در مورد فردى ترين مسايل مان بى ترس و هراس تصميم بگيريم.سرنوشت "آرى"و "نه" گفتن هاى بستگى به خواست خود مان ندارد. اما يك چيز ديگر هم هست كه بستگى به خود مان دارد؛و اينكه نبايد تن به اجبار داد و موانعى كه قصداً خلق مى شوند را جدى گرفت. اين مسأله به ظاهر ساده كه شايد به نظر تعدادى ساده جلوه كند؛مى تواند به روشنى حكايت گر محيط ناامن و ناسالمى باشد كه ما در آن زندگى مى كنيم.
* آفتاب و مهتاب *
تعداد زيادى از زنان،به ويژه زنان مجرد،تصويرهاى خود شان را در نمايه(پروفايل) فيس بوك شان نمى گذارند. بيشر با عكس هاى طبيعت يا عكس هاى بازيگران سينما،آن هم سينماى ديگر كشورها نمايه شان را پُر مى كنند.از جمله دو سه تن از دوستان خودم.وقتى مى پرسم چرا عكس هاى خود تان را در پروفايل هاى فيس بوك تان نمى مانين؟مى گويند:گمش كو ضرور نيست...
مى دانيد چرا ضرور نيست؟ به خاطرى كه پدران و برادران دوست ندارند روى دختر و خواهر شان را *"افتو" و "ماتو" ببيند. در حالى كه همان برادران
وقتى سفر مى روند يا با دوستان شان تفريح مى كنند؛اجازه دارند شيك ترين عكس هاى شان را در فيس بوك بگذارند.ترس از اين بابت سبب مى شود كه دختران جرئت نكنند تصويرى از خود بگذارند.حتا دخترانى كه دانشگاه مى روند و كار مى كنند ناگزير به پنهان كارى هويت شان استند. روى ديگر ماجرا اين است كه تعدادى -حتا اگر از سوى خانواده مانعى نداشته باشند-
از ترس آزار و اذيت هاى فيس بوكى از خير گذاشتن تصوير خود مى گذرند.چون مى دانند كه ذهنيت آزار دادن زنان در همه جا وجود دارد.حتا اگر آنجا مكانى مجازى باشد؛با اكثريتِ باسواد و دانشگاه رفته! استفاده از نام مستعار و گم شدن در هويت كاذب هم ناشى از همين ترس هاست.ترس از ملامت شدن از سوى خانواده ،ترس اذيت شدن،ترس دست به دست گشتن تصوير و در نهايت ترس از داشتن هويت واقعى و مستقل...
ما اجازه نداريم حتا در مورد فردى ترين مسايل مان بى ترس و هراس تصميم بگيريم.سرنوشت "آرى"و "نه" گفتن هاى بستگى به خواست خود مان ندارد. اما يك چيز ديگر هم هست كه بستگى به خود مان دارد؛و اينكه نبايد تن به اجبار داد و موانعى كه قصداً خلق مى شوند را جدى گرفت. اين مسأله به ظاهر ساده كه شايد به نظر تعدادى ساده جلوه كند؛مى تواند به روشنى حكايت گر محيط ناامن و ناسالمى باشد كه ما در آن زندگى مى كنيم.
* آفتاب و مهتاب *
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱:۸ ق.ظ توسط محمــــــــد آصف
|