باید باکره باشى، باید پاک باشى...
ترس!ترس!ترس!
ساده
جاده....
جاده را باید دوست داشت. و در جاده گم شدن را. جاده آدمی را بزرگ میکند.آدمی را پر از تجربه عبور میکند. عبور از خود، از دیگری، از دیگران و مسیری نو را آغاز کردن و پیمودن. عبور مهمترین اتفاقی ست که در انسان و سرنوشت اش رخ میدهد. شاید اندوهناکترین سرنوشت را انسانهایی داشته باشند که هیچ عبوری در آنها رخ نمیدهد. همیشه سکون حکمرانی میکند بر روح و قلب و اندیشه شان. چنین انسانهایی خطرناکترین اند، از آنها دوری باید کرد. حتی نگذاشت سایه مان با سایه هاشان دیداری اتفاقی داشته باشد.
بر گرفته ازصفحه صحرا کریمی
جراحی پلاستیک و معیار های زیبایی در افغانستان

نورجهان اکبر
لیان کچر، لیزلی نات، و کلیمینتاین مپلس چند تن از فیلم سازان مشهور استند که در مورد افغانستان فیلم ساخته اند. یکی از کار های مشهور این سه تن، مستند "در عدالت" در مورد زندانی شدن زنان به دلایل فرار از خانه و جرایم اخلاقی در افغانستان است. مستند جدید شان، به نام Nip, Tuck Kabulکه در کانال چهار انگلستان نشر شده است، در مورد بازار داغ جراحی پلاستیک در کابل است.
این مستند که تا به حال به زبان های افغانستان موجود نیست و مسلما برای مخاطبین غربی ساخته شده است، در مورد تعداد روزافزون زنان و مردانی بحث می کند که، با وجود فقر فراگیر در افغانستان، به خاطر تغییر آوردن در بدن و صورت خود به کلینک «همکار» در کابل مراجعه می کنند. در این فیلم قصه چند زن به صورت خاص مورد توجه قرار گرفته است. شاهده دختر جوانی است که بعد از ماه ها بلاخره توانسته آنقدر پول ذخیره کند که برای بلند کردن بینی اش به کلینیک بیاید. در این فیلم، شاهده به خاطر جسارتش مورد تمجید قرار می گیرد و تصمیمش بر اینکه بینیِ "پهن" خود را به یک بینی "بلند" تبدیل کند به عنوان یک آزادی شخصی توصیف می شود. قصه دیگری که در این فیلم نشان داده شده است از همسر مردی به نام زلمی است که به پیشنهاد شوهرش به کلینیک شده است. او اینکه آیا تصمیمش براساس اسلام درست است یا نه را مورد پرسش قرار می دهد و شوهرش می گوید که بینی اش بعد از بلند شدن زیباتر می شود. اما فیلم سازان به این نکته که شاید این زن به جراحی پلاستیک وادار شده باشد توجه چندانی نمی کنند. مستند در مورد اینکه شاید شبنم، یک پرستار جوان، به جراحی پلاستیک معتاد باشد هم بحث می کند. استفاده متعدد از جراحی پلاستیک به نحوی اعتیاد می انجامد. بعضی از کسانی که این جراحی را چندین بار انجام داده اند، خود را ناگزیر از تکرار جراحی می دانند.
هفت خان
هفت خان
صبح نخستین که طرح کار گشودیم
بر لب "جیحون" خسته بار گشودیم
لب چو به «گفتارنیک» غنچه گشا شد
بر صفت پاک کردگار گشودیم
از جگر کوه های غزنه و کابل
تا به دل سیستان قطار گشودیم
هرچه گره بر جبین تلخ جهان بود
ما به سرانگشت اقتدار گشودیم
غده چرکین زخمهایرزمین را
با سر شمشیر آبدار گشودیم
خصم اگر فوج فوج تاختن آورد
ما به سواری در حصار گشودیم
بر زبر زین این سمند خجسته
سیر براین خان هیرمند خجسته
{انتحاری
{انتحاری}
انتهاری این چه بدکاریست زتو
خودکشی و مردم آزاریست زتو
کی بمیرانی تو اجنبیان زشت
مومنان را خانه ویرانیست ز تو
میکشی این کشور را بخاک و خون
درد سر و اشک بارانیست ز تو
کودکو {کودک و} برنا و پیر ز توست بری
دانکه دود و آتش افروزیست ز تو
گرباشی افغان یا احل{اهل} پشاور
با اسم اسلام شرمساریست ز تو»
من،تو
در اشك چشمهات سرازيرميشوم
درراه پر فراز و نشيب عشق تو
باسنگ هاي جاده درگیرميشوم
من درسکوت جاده پر راز زنده گی
چون راه بی جواب تعبییر میشوم
سخت است زنده گی به خدا بی تو بودنم
مانند سیل از نظرت تیر مشیوم
زهـره نجـوا
سال نومیلادی مبارک !!
سال نومیلادی مبارک !!

