از پیاله ای چای سیاه پرنگ
از پیاله ای چای سیاه پرنگ
بیرون نه میروی از من
از اتاق دود زده
از پیاله ای چای سیاه پرنگ
و از بعد از ظهر های داغ و خیابان های خاکی کابل
نازنین
بگذار کمی برای خودم باشم
کمی برای دل تنگی
کمی برای کار
کمی برای خانه و هم خوابی با زنی که دیگر مرا دوست ندارد
نازنین
بیرون شو از من
این اتاق دود زده ای سیگار بو
از کفش
از پیراهن
و میز کار و
از کوچه های گندی برچی و خوشحال خان
که مرا این همه به شمال و جنوب می کشاند
بگذار کمی برای خودم باشم.
آصف آشنا
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۲۷ ق.ظ توسط محمــــــــد آصف
|